در هوس گاه عالم بیکار


اگرت ناخنیست سر میخار

مگذر از عشرت برهنه سری


پای پیچ است پیچش دستار

فرصتی نیست نقد کیسهٔ صبح


ای هوا مایه ات نفس بشمار

فکر جولان مکن که روی زمین


از هجوم دل است آبله زار

چون نگین بهر سجدهٔ نامی


بسته ایم از خط جبین زنار

سیر مجمل ، مفصلی دارد


دانه مهریست بر سر طومار

چیست معمورهٔ فریب جهان


دل بنای شکستگی معمار

شش جهت از دل دو نیم پر است


خاطرت خوش که گندم است انبار

غره منشین به حاصل دنیا


نیست جز مرگ نقد کیسهٔ مار

کینه خیز است طبعهای درشت


سنگ باشد زمین تخم شرار

چون گهر کسب عزت آسان نیست


سر به کف گیر و آبرو بردار

بیدل افسانه بشنو و تن زن


شب دراز است وگفت و گو بیکار